مدح و ولادت امام محمد باقر علیه السلام
فـصـل بهـار آمد و عـالـم مـعـطـر است بوى نـسیم صبح بسى روح پـرور است گـویا ز خُـلـد مـی وزد این باد مـشكـبـیز كاین سان دماغ ابر ز بوى خوشش تر است هم این زمین مُرده شده احیا ز فیض او هم این جهان پیـر، جوان بار دیگر است نرگس گـشوده چـشم تماشا به روى گـل سوسن به صد زبان، پى مدحش ثناگر است با صد نوا به شـاخ گـل ارغـوان، هـزار طوطى به نغمه بر سر شاخ صنوبر است نــور خــدا، امـام هُــدى، بــاقـرالـعـلـوم هـادى دین و وارث عـلـم پـیـمـبـر است بابـش عـلـى و جـدّ كـبـارش بود حـسین زینالعـباد را پـسر و بـاب جعـفـر است در جاه و رتبه صد چو سلیمان، به عّز و جاه در زیر بال طایرى از كویش اندر است هم لطف اوست مونس یونس، به بطن حوت هم در طریق، هادى خضر و سكندر است مفتاح قـفل گنج سعادت، به دست اوست بر پا از او بناى شفاعت، به محشر است كى با شهـان، گـداى درش را مثـل زنـم چون بر در گداى درش، صد چو قیصر است |